خداحافظی با سال 90
عزیز دلم سلام الان که دارم برات مینویسم ٢٩ اسفنده و روز آخر سال ٩٠. دیروز برف شدیدی بارید و همه جا سفید شد.یادم اومد که بچه بودیم با دوستام دعا میکردیم برف بیاد و مدرسه تعطیل بشه حتی گاهی نماز میخوندیم تا خدا برف بیشتری ببارونه. بردمت و ازت عکس انداختم آخه اولین بار بود برف میدیدی. عمه سولماز هم اومده و همینطور عمه شادی با ماهان و موژان.چقدر موژان دوستت داره و دلش میخواد همش بقلت کنه. دارم تند تند آخرین کارای خونه رو میکنم تا زودتر تموم بشه بعد ٧سین رو بچینمو منتظر عید بشیم که فرداست.البته برای تحویل سال میریم پیش مومو و بوبو که تنها نباشن آخه رادین کلک رفته کرمان و دلم نمیخواد مامان و بابام تنها باشن. مونده بودم که...
نویسنده :
مامان آرزو
1:52